شكستم و نميامدي.....
خورشید را به من قرض میدهی ؟
از تو كه پنهان نیست
سرزمین خیالم سالهاست یخ بسته است
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد
تو که رفتی همه ی ثانیه ها سایه شدند سایه در سایه ی ان ثانیه ها خواهم مرد
شعله ها بی تو ز بی رنگی دریا گفتند موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد
گم شدم در قدم دوری چشمان بهار بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد.
_________________
این همه خونی که دنیا در دل ما می کند جای ما هر کس که باشد ترک دنیا می کند
هر زمان گویم که فردا ترک دنیا می کنم تا که فردا می رسد امروز و فردا می کنم
_________________
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود
_________________
بی تو در خلوت خود شب همه شب بیدارم
آه ای سفر کرده که من چشم به راهت دارم
خانه ام ابری و چشمان تو هم چون خورشید
چه کنم؟ دست خودم نیست اگر می بارم
کم برای من از این پنجره ها حرف بزن
من بدون تو از این پنجره ها بی زارم
جان من هدیه ناچیزی، تقدیم شما!
گر چه در شان شما نیست، همین را دارم
کاش می شد که در این حلقه شبی از شب ها
دست در دست تو ای خوب ترین بگذارم
من که تا عشق تو باقی ست، زمین گیر توام
لااقل لطف کن از روی زمین بردارم
_________________
هــــر كه دلارام ديــد، از دلــش آرام رفت
چشم ندارد خلاص، هركه درين دام رفت
ياد تو ميـرفت و ما عاشـق و بيـدل بديـم
پــرده بــرانـــداخـتي كـار بــاتــــمام رفــت
_________________
اين غـزل با ياد چشمـــان تو غـــوغا مي کند
يک دريچه ســـوي فـــردا با تو پيــدا مي کند
اي صميمي با تمــــام واژه هــــاي عاشقي!
اين حضــورت را نمي داني چه با ما مي کند
_________________
آدمک آخر دنیاست بخند- آدمک مرگ همین جاست بخند- دست خطی که تو را عاشق کرد- شوخیه کاغذی ماست بخند- آدمک خر نشیا گریه کنی- کل زندگی سراب دنیاست بخند- اون خدایی که همش می گن مقدسه- به خدا مثل تو تنهاست بخند.....................